شاید تا به حال مفهوم استاندارد طلا را شنیده باشید یا حتی شاید با این سیستم آشنایی نداشته باشید، ما قصد داریم در این مقاله باتوجه به اهمیت این فلز گرانبها، یکی از سیستم های پولی مرتبط با طلا را برای شما تشریح کنیم. طلا یک فلز گرانبها است که برای هزاران سال به رشد اقتصادی دامن زده است. در ابتدا، معاملات طلا سنتی بود و محدود به طلای فیزیکی بود. اما با تکامل روش های معاملات آنلاین، روش های بیشتری برای معامله طلا ایجاد شد. امروزه، در قرن بیست و یکم، تجارت طلا یک طبقه دارایی چند میلیارد دلاری است که روشهای متنوعی دارد.
استاندارد طلا از مقدار طلای فیزیکی که زیربنای ارز متمرکز یک کشور را تشکیل میداد، به دست آمد. در حالی که این روش در اقتصادهای غربی قدمت دارد و تقریباً 100 سال پیش توسط اقتصادهای بزرگی مانند ایالات متحده کنار گذاشته شد، تا حدود اوایل دهه 1970 بستر سیستم پولی بینالمللی باقی ماند.
زمانی که ایالات متحده این ایده را به عنوان یک ذخیره موثر ارزش متوقف کرد، بحثها و انتقادات زیادی مطرح شد. طلا هنوز یک کالای پرمعامله است، در بازارهای فارکس و همچنین از طریق ابزارهای دیگر مانند ETF معامله می شود. اگر کشوری استاندارد طلا را اجرا کند، بانک مرکزی با قیمت مشخصی برای طلا موافقت میکند و طلا را با آن مقدار معامله میکند.
عامل اصلی که باعث فروپاشی استاندارد طلا شد، سیاستهای اقتصادی پرنوسانی بود که توسط اقتصادهای بزرگ جهان بین اوایل قرن بیستم و درست پس از پایان جنگ جهانی اول اجرا شد.
در سالهای قبل از جنگ جهانی اول، استاندارد طلای کلاسیک، تجارت بین کشورها را تسهیل کرد. با استفاده از این روش، معاملات بین المللی با استفاده از طلای فیزیکی تأیید و مجاز شد. کشورهایی که از این روش استفاده میکنند، فلز گرانبها را جمعآوری کرده و مازاد تولید میکنند که این اقدام به آنها اجازه میدهد در خرید و فروش محصولات در سطح بینالمللی قدرت تجاری بیشتری داشته باشند. برعکس، کشورهایی که کسری بودجه دارند، ذخایر طلای کمتری خواهند داشت، زیرا از طلا برای پرداخت هزینه محصولاتی که وارد اقتصادشان میشود، استفاده میکنند.
یکی از نکات مهم در مورد استاندارد طلا، اندازهگیری ارز بود. این امر به کنترل تمایلات توتالیتر و توزیع پول یک کشور کمک میکرد. اما، این به دلیل سیاست اقتصادی بانکهای مرکزی در داخل این کشورها بود که باعث نوسانات شدید در این بازارها شد. بسیاری از اقتصاددانان تاکید کرده اند که استاندارد طلا به دلیل این سیاست ها شکست خورد.
در سال 1931 بریتانیا استاندارد طلا را کنار گذاشت. ایالات متحده آن را در سال 1933 رها کرد. برخی از جنبه های این سیستم در اقتصاد ایالات متحده باقی ماند تا اینکه دولت ریچارد نیکسون در سال 1971 آنها را به طور کامل حذف کرد.
استاندارد طلا از سیستم اقتصادی حذف شد تا دولت آمریکا بتواند در مهار تورم موفق باشد و دلار به عنوان ارز ذخیره بسیاری از کشورها باشد. قرارداد برتون وودز این قانون را تصویب کرد و به دلار آمریکا اجازه داد تا به ارز ذخیره غالب تبدیل شود.
معامله طلای فیزیکی هنوز یک صنعت بزرگ است و با وجود اینکه در سال 1971 از سیاست پولی آمریکا و بعدها سایر کشورها جدا شد، به عنوان یک محافظ قابل اعتماد در برابر تورم است. همچنین می توان آن را به صورت جفت ارز خارجی معامله کرد. طلا همچنان برای سرمایه گذاری های فیزیکی مانند انگشتر، گردنبند و جواهرات بسیار مورد توجه است، که در طول زمان ارزش آن ها نه تنها کم نمیشود بلکه افزایش می یابد.
هیچ کشوری دیگر از استاندارد طلا استفاده نمی کند. هنگامی که اقتصادهای بزرگ غربی مانند بریتانیا و ایالات متحده شروع به دور شدن از استاندارد طلا کردند، سایر کشورها نیز از این روش پیروی کردند.
همانطور که در بخش قبل بحث شد، ایالات متحده به طور کامل خود را از هر شکلی از استاندارد طلا دور کرد. سوئیس آخرین کشوری بود که درست قبل از شروع قرن بیست و یکم در سال 1999 استاندارد طلا را کنار گذاشت. دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است! دلیلی نداشت وقتی که سایر کشورها از این سیستم استفاده نمیکنند، سوئیسی ها از استاندارد طلا استفاده کنند.
اما به هرحال، طلا یک بازار کالایی بسیار سودآور است. بسیاری از کشورها مقادیر زیادی طلا برای محافظت در برابر تورم دارند. ایالات متحده بالاترین مقدار طلا را دارد که تصور می شود بیش از 8000 تن باشد و در انبارهای بانک های بزرگ در سراسر کشور محبوس شده است.
همانطور که قبلاً در مقاله به آن اشاره کردیم، استاندارد طلا با ارز فیات جایگزین شد. این مدلی است که امروزه کشورهای مستقل از آن استفاده می کنند و این روشی است که به توسعه بسیاری از کشورها به ابرقدرت های اقتصادی کمک کرده است. پول فیات به این معنی است که دولتها قانونی را تصویب میکنند که تضمین میکند پول چاپ شده و ارز مورد توافق تسهیل شده توسط بانک مرکزی به عنوان تنها روش معتبر ارز در داخل مرزهای آنها استفاده میشود.
اگرچه استاندارد طلا یک سیاست بسیار معقول بود که به نظر میرسید شفافیت و انصاف را در طیف وسیعی از بازارهای بینالمللی ارائه میکرد، با شروع تکامل جهان و پیچیدهتر شدن سیاستهای اقتصادی، نامناسب شد.
بعضی تحلیلگران هنوز استدلال می کنند که استاندارد طلا روش عادلانه تری برای تعیین ارزش واقعی پول یک کشور است زیرا اقتصادها آن را در برابر صادرات خالص خود و توانایی آنها برای تجارت کالاها اندازه گیری میکنند. اکنون که قدرت چاپ و کنترل ارز در هر کشور کاملاً مستقل است، انبوهی از بحثهای دیگر را برای بررسی اقتصاددانان و قانونگذاران ایجاد کرده است.
در هر صورت، طلا یکی از ویژگیهای کلیدی بازار مالی باقی خواهد ماند. اگرچه ممکن است قدرت سابق را نداشته باشد، اما تصور سیستم مالی که در آن طلا بطور کامل حذف میشود، آسان نخواهد بود.